
تغذیه درختان پسته:
روش علمی و صحیح در تعیین نیاز کودی درختان پسته، استفاده از اطلاعات و نتایج تجزیه خاک، برگ و حتی میوه پسته هست.
تجزیه خاک:
در تمام فصول سال برای نمونهبرداری خاک که معمولاً از ناحیه سایهانداز زیر سرشاخهها در سه عمق40-0، 80-40، 120-80 سانتیمتری برداشته میشود، میتوان اقدام نمود. توصیههای کودی بر اساس نتایج تجزیه خاک، با توجه به دور آبیاری و بافت خاک و با در نظر گرفتن توان تولید منطقه انجام میشود.
تجزیه برگ:
نمونهبرداری از برگ معمولاً بعد از دوره پر شدن مغز اواسط تیرماه تا اواسط مردادماه صورت میگیرد. این نمونهبرداری از قاعده سرشاخههای بدون بار برداشته میشود و برای توصیه کودی سال آینده است. دقیقترین روش برای باغداران بهمنظور تعیین نیاز کودی، استفاده توأم از نتایج تجزیه خاک و برگ هست.
فاصله کشت:
مناسبترین فاصله ردیفها 6 تا 7 متر و فاصله بین درختان 4-3 متر میباشد.
توصیههای کودی:
دو مبنا برای توصیه کودی باغات پسته بارور وجود دارد:
1-توصیه کودی بر اساس نتایج آزمون خاک و برگ
-2 توصیههای عمومی، توصیههای عمومی مصرف با توجه به اینکه امکانات تجزیه خا ک و برگ برای باغهای پسته در اغلب مناطق وجود دارد، توصیه نمیگردد.
محلولپاشی جهت افزایش میوه نشینی (Fruit Set):
اوره 5 در هزار، سولفات روی 5 در هزار و اسید بوریک 5 در هزار. در پاییز بعد از برداشت پسته و یا اوایل بهار در زمان تورم جوانهها میشود و یا هر دو زمان، ضمناً در صورت شور بودن خاک، عنصر بور از فرمول حذف میشود.
روی و بر ازجمله عناصر کلیدی و مؤثر در عمل گردهافشانی و تلقیح در تمامی درختان میباشند. عنصر روی در جوانهزنی دانههای گرده نقش داشته و کمک به رشد لوله گرده نموده و باعث لقاح و تشکیل میوه میشود. کمبود روی باعث تأخیر درباز شدن جوانههای زایشی و رویشی در درخت میشود. همچنین تعداد دانه در خوشه نیز کاهشیافته و باعث تنکی خوشهها در درختان میشوند. پوکی نیز از دیگر عوارض کمبود این عنصر میباشد. عنصر بر نیز در گردهافشانی و لقاح نقش مهمی دارد. نقش عمده این عنصر در گلدهی و در قوه نامیه گرده و تلقیح اثباتشده است. کمبود این عنصر موجب ریزش خوشههای گل در درختان جوان میگردد. عنصر بر کمک به افزایش عمر دانه گرده میکند و درخت پسته نسبت به سایر درختان نیاز بیشتری به بور دارد. از علائم کمبود بور پیچیده شدن و قاشقی شدن حاشیه برگها، پوکی محصول و تنکی خوشه می باشد.مصرف کودهای فسفره، پتاسیمی و نیتروژنه همزمان با آخرین نوبت آبیاری بر اساس آزمون خاک و سال آور یا نا آور، سبب افزایش طول عمر تخمک در سال بعد و طولانی شدن دوره گردهافشانی میشود.
برنامه کوددهی باغات پسته:
توصیه میشود کود دهی باغات پسته بر اساس نتایج حاصل از آزمون خاک و برگ انجام شود. بهتر است کودهای شیمیائی در شیارهای عمیق در نیمه بیرونی سایهانداز به همراه کود حیوانی وگوگرد با تیوباسیلوس هر 2 سال یکبار صورت گیرد. برخی از عناصر مانند نیتروژن بایستی بهصورت سرک، کلسیم و عناصر ریزمغذی بهصورت محلولپاشی و پتاسیم به دلیل جذب بالا در مرحله پرشدن مغز بهصورت سرک در طول دوره رشد درخت در بهار و تابستان مصرف گردد.
الف: کودهای نیتروژنه:
با توجه به شوری آبوخاک در مناطق پسته خیز، نوع کودهای شیمیایی مصرفی بایستی در جهت تعدیل اثرات سوء شوری و سمیت یونهای سدیم و کلر باشد. از میان کودهای ازته، اوره علیرغم 46 درصد ازت برای خاکهای مناطق پسته خیز که دارای آهک بالایی هم هستند، مناسب نیست. چون این کود در محیط قلیایی تجزیهشده و بهصورت آمونیاک متصاعد میشود و همچنین یون بیکربنات باقیمانده باعث زردی درختان و کمبود سایر عناصر غذایی میشود. گیاه قسمت عمده ازت موردنیاز خود را بهصورت نیترات و قسمت کمی را هم بهصورت آمونیوم جذب میکند و به علت پایین بودن احتمالی جمعیت میکروارگانیسمها در خاک شور راندمان جذب ازت از این کود بسیار کم میباشد. بهترین کود حاوی ازت که خاصیت اسیدی هم دارند و میتوانند برای مناطق پستهکاری مصرف شود، نیترات آمونیوم با 33 درصد ازت و سولفات آمونیوم با 21 درصد ازت میباشد. با توجه به اینکه 50 درصد ازت کود نیترات آمونیوم بهصورت نیترات است، مصرف آن در همه اراضی خصوصاً در خاکهای سنگین ولی ترجیحاً 2 بار مناسب است. چراکه 50 درصد از این کود آماده جذب بوده و50 درصد باقیمانده آن برای قابلجذب شدن به جمعیت میکرو بیولوژیک خاک وابسته است. از طرفی نیترات موجود درکود هم میتواند تا حدی از جذب کلر جلوگیری و اثرات شوری را کم کند. آنچه شایانذکر است عدم استفاده از کودهای حاوی آمونیوم و بالعکس استفاده از کودهای نیتراته مانند نیترات آمونیوم، نیترات کلسیم و نیترات پتاسیم در خاکهای با قلیائیت بالا pH های بالاتر از 8/7 و 8 میباشد. چراکه در خاک در ابتدا آمونیوم توسط باکتریهای نیتروباکتر به نیتریت تبدیل و سپس نیتریت توسط باکتریهای نیتروزوموناس به نیترات تبدیل میشود. باکتریهای نیتروباکتر حساسیت زیادی به pH های قلیائی ندارند. درحالیکه باکتریهای نیتروزوموناس به pH های قلیائی حساس بوده و نیتریت را به نیترات تبدیل نمیکند و درنتیجه باعث تجمع نیترات میگردد که برای گیاهان سمی میباشد و همچنین برای لایه ازن نیز مخرب است.
معمولاً کودهای نیتروژنه در 4 قسط (زمان) در باغات پسته به شرح ذیل مصرف میگردد:
1-در اواخر اسفند
2- در نیمه دوم اردیبهشت
3- در شروع مغز بستن در اوایل تیرماه
4- در شهریورماه
درمجموع برای یک هکتار باغ پسته بارور حدود 200 کیلوگرم نیتروژن خالص مصرف میگردد که برای هر قسط 50 کیلوگرم نیتروژن خالص مصرف میشود. این 50 کیلوگرم نیتروژن معادل 100 کیلوگرم اوره، 200 کیلوگرم سولفات آمونیوم و 150 کیلوگرم نیترات آمونیوم میباشد که بهتر است در شرایط شور از کود سولفات آمونیوم استفاده شود. ضمناً بهتر است در قسط اواخر اسفند حدود 100 کیلوگرم اوره فسفات استفاده گردد. این امر به دلیل نقش مهم فسفر در فرایند میوه نشینی میباشد و مابقی کود نیتروژنه از سایر منابع کود نیتروژنه استفاده شود. کود اوره فسفات دارای 17 درصد نیتروژن و 44 درصد پنتوکسید فسفر (P2O5) میباشد که هر دو عنصر در این زمان موردنیاز درختان پسته میباشد.
کودهای کلسیمی:
بیشترین نیاز درختان پسته به کلسیم در مرحله تشکیل پوسته استخوانی در بهار و قبل از شروع مغز بستن میباشد. با توجه به اینکه کلسیم در اوایل دوره رشد بهوسیله تعرق در آوندهای چوبی بهطرف اندامهای هوایی درخت پسته حرکت میکند و از طرفی چون انتقال مجدد آن از طریق آوند آبکش صورت نمیگیرد لذا در اوایل دوره رشد که مصادف با تشکیل شدن پوسته استخوانی پسته است، درخت در معرض کمبود کلسیم میباشد که این کمبود کلسیم باعث شیوع بیماری لکه استخوانی میگردد. همچنین لبه برگهای جوان بهطرف بالا برمی گردد. لذا در این دوره زمانی
بایستی از کودهای حاوی کلسیم استفاده نمود. معمولاً کودهای کلسیمی از منابع نیترات کلسیم، کلات کلسیم و آمینوکلات کلسیم تأمین میگردد. در این میان مصرف آمینوکلات کلسیم به علت سرعت جذب بالاتر بهصورت محلولپاشی توصیه میگردد.
مشاهدهشده که برخی از باغداران از نیترات کلسیم در آب آبیاری استفاده مینمایند که این ازلحاظ علمی صحیح نیست. چراکه در خاکهای کشور ما کلسیم به مقدار کافی وجود دارد ولیکن بنا به دلایلی مانند شوری و درنتیجه رقابت بین سدیم و کلسیم در جذب توسط ریشه، کلسیم موجود در خاک قابلجذب نیست و درنتیجه گیاه در معرض کمبود کلسیم قرار میگیرد. لذا بایستی کودهای کلسیمی محلولپاشی گردند که کودهای از منبع آمینوکلات به خاطر قدرت جذب بالاتر توصیه میگردند.نکته مهمتر زمان محلولپاشی میباشد. بهترین زمان جهت محلولپاشی از مرحله ارزنی شدن به بعد میباشد که بایستی کودهای حاوی کلسیم بر روی میوهها پاشیده شوند. چراکه کلسیم موجود در برگ به علت تحرک پائین کلسیم قابلانتقال به میوه نمیباشد و مقدار کلسیمی که بر روی میوه پاشیده میگردد در تشکیل پوسته استخوانی دخالت دارد؛ بنابراین توصیه میگردد کود آمینو کلات کلسیم با غلظت 5/1 در هزار در 3 مرحله به فاصله 15 روز یکبار بعد از ارزنی شدن میوهها محلولپاشی گردد.
جذب کلسیم توسط ریشه درخت:
کلسیم فقط از نوک تارهای کشنده که هنوز مریستم اولیه بوده و حلقه کاسپاری دور سلولهای ریشه را نگرفته قابلجذب میباشد. بالا فاصله بعد از تبدیل مریستم اولیه به ثانویه دیگر کلسیم قادر به جذب از آن قسمت ریشه نمیباشد؛ بنابراین فقط طی مرحله ریشهزایی و تشکیل تارهای کشنده است که امکان جذب کلسیم وجود دارد. در مورد درخت پسته این مدتزمان محدود به دو مرحله ریشهزایی اول نیمه دوم فروردین بعد از مرحله گردهافشانی و (آخر فصل رشد) شهریور و مهر میشود. غیر از دو مرحله فوقالذکر بقیه اوقات کلسیم از ریشه جذب نمیشود. متأسفانه در همین مدت محدود هم عنصر منیزیم که محل جذب یکسانی با کلسیم دارد خیلی از سایتهای جذب را اشغال مینماید. برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی و افت سطح این سفرهها موجب بر هم خوردن تعادل بین کلسیم و منیزیم به نفع منیزیم شده است. در یک سفره آب زیرزمینی با افت سطح آب سفره، مقدار منیزیم هم بیشتر میشود. یکی از دلایل شیوع گسترده کمبود عنصر کلسیم در باغات پسته همین مشکل مربوط به منیزیم و انهدام سفرههای زیرزمینی است. کلسیم و منیزیم باهم رابطه آنتاگونیسمی دارند. به این معنی که با ازدیاد یکی از این دو عنصر جذب دیگری کاهش مییابد. از دلایل دیگر کمبود کلسیم وجود منابع آبوخاک شور و درنتیجه سدیم بالا در محیط ریشه میباشد. در مورد درختان میوه فقط یکی دو هفته اول بعد از تشکیل گل و گردهافشانی که گل هنوز بهعنوان یک عضو رویشی شناخته میشود تغذیه آن توسط آوندهای چوبی و از طریق ریشه صورت میگیرد. بعدازآن که گل و میوه تازه تشکیلشده و شروع به رشد بهعنوان یک اندامزایشی مینماید تغذیه آن از طریق آوندهای آبکش و بهسختی انجام میشود. پس تا زمانی که تغذیه با آوند چوبی انجام میشود در رابطه با تغذیه و تأمین کلسیم گیاه مشکل خاصی ندارد ولی بعد از زمانی که آوندهای آبکش مسئول تغذیه گل و میوه میشوند تغذیه کلسیمی دچار مشکل میشود. با لحاظ نکات فوق زمان تغذیه و مصرف کودهای کلسیمی از طریق خاک خیلی مهم و تعیینکننده هست. هرچند که بهتر است کودهای کلسیمی از طریق محلولپاشی انجام شود.
کودهای پتاسیمی:
عنصر پتاسیم بهعنوان یکی از عناصر پرمصرف نقش مهمی در افزایش عملکرد درختان پسته دارد. پتاسیم بهویژه در سالهای آور بایستی مصرف گردد. بررسیها مشخص نمودهاند در درختان پسته بعد از نیتروژن بیشترین مقدار عنصری که سالانه از خاک برداشت میگردد پتاسیم هست؛ و بیشترین مقدار جذب پتاسیم اساساً در مرحله پر شدن مغز اتفاق میافتد. ازآنجاییکه نیاز پتاسیم و ازت در زمان پر شدن مغز بالا بوده و مصرف توأمان این دو عنصر تأثیر بسیار زیادی در کمیت و کیفیت محصول خواهد داشت، مصرف سرک نیترات پتاسیم میتواند بسیارمفید باشد. به نظر میرسد نیترات موجود در این کودها، علاوه بر تأمین نیاز ازتِه، مانع جذب کلر هم میشود و راندمان جذب پتاسیم را افزایش میدهد. ضمناً غالب باغداران در مرحله مغز بستن از 80 تا 100 کیلوگرم در هکتار سولوپتاس (سولفات پتاسیم محلول در آب) در 2 قسط استفاده مینمایند. همچنین مشخصشده که در سالهای آور، پتاسیم جذبشده مستقیماً در پر شدن مغز به مصرف میرسند ولی در سالهای ناآور پتاسیم جذبشده از ریشه در سایر اندامها ذخیره میشود. به همین دلیل است که غلظت پتاسیم برگها در سال آور کمتر از سال نا آور است. مطالعات نشان داده که جذب پتاسیم در سالهای آور در بازه زمانی پر شدن مغز بیش از دو برابر میزان جذب پتاسیم در سالهای نا آور است. کود دهی پتاسیمی مناسب درختان پسته کلید بازدهی و افزایش عملکرد در باغات پسته است. بررسیها نشان داده که بیشترین میزان پتاسیم برگ در مرداد و شهریور هرسال مقارن با به مغز رفتن یا پرشدن دانهها در برگ مشاهده میشود؛ بنابراین در این دوره زمانی حساس نباید درخت ازنظر پتاسیم کمبودی داشته باشد. مشخصشده که در درختان پسته میزان جذب پتاسیم از خاک در پائین ترین سطح خود قرار دارد. غلظت پتاسیم در برگهای پسته در بهار زیر یک درصد میباشد. این غلظت در طی رشد و توسعه میوه بهصورت شگفتانگیزی بهخصوص در ماههای تیر تا شهریور افزایش مییابد. درنهایت در زمان بلوغ و پایان تشکیل پوست و مغز و اتمام دوره رشد یعنی تقریباً در شهریور، ماکزیمم جذب پتاسیم از ریشههای پسته را خواهیم داشت. غلظت پتاسیم در برگها در مهرماه یعنی دوره پس از برداشت بهطور ناگهانی کاهش پیدا میکند، بنابراین نیازی به کاربرد کود پتاسِه نمیباشد. کود دهی با کودهای پتاسیمی موجب افزایش مقاومت درختان پسته به تنشهای مختلف شامل تنشهای شوری، خشکی و سرمازدگی و همچنین افزایش مقاومت در برابر آفات و بیماریهای مختلف خواهد شد. اگر پتاسیم کافی در اختیار ریشه درختان قرار گیرد تعداد خوشهها و دانهها و همچنین درصد خندانی و وزن خشک دانه در پسته افزایش چشمگیری خواهد داشت.کمبود پتاسیم در غالب باغات پسته مشاهده میگردد و علامت اصلی آن سوختگی حاشیه برگها است. از پیامدهای دیگر کمبود پتاسیم حساسیت به آفتابسوختگی و کاهش درجه خندانی میوههای رسیده است. برخی کمبود پتاسیم را با تنش شوری اشتباه میگیرند. وجه تمایز آن دو این است که در تنش شوری نکروزه شدن حاشیه برگها وجود ندارد. پتاسیم میتواند از طریق منابع کود پتاسیمی مانند سولفات پتاسیم بهصورت چال کود، سولو پتاس بهصورت مصرف در آب آبیاری و محلولپاشی و نیترات پتاسیم بهصورت محلولپاشی و آب آبیاری مصرف گردد. معمولا در باغات پسته به دلیل نیاز بالای درختان در مرحله مغز بستن، حدود 80 تا 100 کیلوگرم از سولو پتاس در 2 قسط در آب آبیاری مصرف میگردد، درعینحال بهتر است در شرایط شور از کود نیترات پتاسیم در 2 تا 3 مرحله بهصورت محلولپاشی در مرحله مغز بستن با غلظت 3 تا 4 در هزار استفاده شود. البته استفاده از کودهای سولوپتاس و نیترات پتاسیم بستگی به ذخیره پتاس گیاه و استفاده از کود سولفات پتاسیم بهصورت چال کود دارد. در خاکهای با بافت سنگین مقادیر بالاتری از کودهای پتاسه به دلیل جذب بالاتر پتاس در لایههای خاک استفاده میگردد.
کودهای فسفره:
افراط در مصرف کودهای فسفره در سالهای اخیر و درواقع روش نادرست مصرف، یعنی پخش سطحی کودهای فسفره موجب تجمع فسفر در قسمت سطحی خاک شده است. درصورتیکه کودهای فسفره را بایستی در منطقه توسعه ریشه و نزدیک ریشه قرارداد تا کارایی لازم را داشته باشد. با توجه به اینکه ریشههای درختان بارور پسته در عمق پایینتر از 40 سانتیمتر قرار دارند، میبایستی میزان فسفر موجود در این عمق و پایینتر ملاک ارزیابی فسفر خاک قرار گیرد. تحقیقات اخیر موسسه پسته کشور بر روی 200 نمونه خاک نشان میدهد که متوسط میزان فسفر در عمق40 تا 80 سانتیمتری حدود 7 میلیگرم در لیتر میباشد؛ بنابراین رساندن میزان فسفر در عمق توسعه ریشه به (حدود 51 میلیگرم در لیتر) حد بحرانی فسفر در خاکهای شور ضروری میباشد. جذب فسفر از ریزوسفر گیاه و از طریق تماس مستقیم ترکیب کودی باریشه در ناحیهی ریزوسفر انجام میگیرد. ریزوسفر عبارت است از حجمی از خاک که تحت تأثیر فعالیت ریشه درختان پسته قرار میگیرد. همهی تغییراتی که در محیط ریزوسفر درختان پسته انجام میگیرد بیولوژیک هستند. به دلیل تمام فعلوانفعالاتی که در محیط ریزوسفر انجام میشود این محیط به مکان داغ یا Hot–Spot مشهور است. نتایج بسیاری از مطالعات نشان داده صفات فیزیکی و شیمیائی خا ک نیز می تواند تحت تأثیر محیط ریزوسفر قرار گیرد. فسفر یکی از مهمترین عناصر غذایی است که در غلظتهای خیلی کم در محلول خاک وجود دارد و جذب آن توسط ریشه درختان پسته منجر به کاهش بیشتر این عنصر در محیط رشد ریشه یا ریزوسفر میشود. ما در خا ک های مناطق پستهکاری باید به سه نکته توجه کنیم: اول اینکه ما با شرایط بالای آهک در خا ک روبرو هستم و در خا ک های آهکی، دینامیک فسفر عمدتاً توسط اکسیدهای آهن و کربنات کلسیم کنترل میشود. موضوع دوم قرارگرفته ترکیبات حاوی فسفر در نزدیک محیط ریزوسفر است و موضوع آخر در نظر گرفتن زمان لازم برای آزاد شدن عنصر از ترکیبات کودی به خاک و انتقال به محیط ریزوسفر در ناحیه جذب ریشهای است که زمانبر است. ترکیب کودی کارآمد دی آمونیوم فسفات در این زمینه در باغات پسته کارگشاست که به میزان 100 تا 150 کیلوگرم با توجه به شرایط متغیر باغ توصیه میگردد.محلولپاشی عناصر مناسب مانند ازت، پتاسیم و فسفر بعد از تشکیل میوه در پسته در افزایش انس، خندانی و کاهش پوکی بسیار کارساز خواهد بود.
کودهای حاوی عناصر ریزمغذی:
در بین عناصر کممصرف، روی، ُبر، منگنز و آهن در تغذیه پسته از اهمیت بیشتری برخوردارند. بر اساس نتایج تجزیه خاکها در اکثر نقاط پسته خیز استان و کشور، بیش از 95 درصد از باغهای پسته، میزان روی قابلجذب بسیار پایین و مبتلابه کمبود روی هستند که علائم آن بهصورت کچلی سرشاخه و ریزبرگی (رزت) خصوصاً در اوایل فصل رشد دیده میشود. محلولپاشی با سولفات روی 5 در هزار قبل از سبز شدن درخت یا 5 در هزار در اردیبهشت و یا محلولپاشی با کودهای محلول با میزان روی بالا و یا محلولپاشی با کود میکرو معدنی کامل در اردیبهشتماه برای تأمین عنصر روی توصیه میشود. تجزیه خاک و برگ در پسته حاکی از کفایت بلکه حد مسمومیتُ بر در باغهای پسته که دارای آبوخاک شورند، میباشد. ولی در مناطقی که آبوخاک شور ندارند، بنا به نیاز بالای درخت هنگام تشکیل میوه، محلولپاشی بر قبل از باز شدن گلها (اواخر اسفندماه) ضروری است. از دیگر عناصر مهم در تغذیه پسته مولیبدن است. عنصر مولیبدن در مرحله تورم جوانهها و شکوفایی گل در درختان پسته اهمیت زیادی دارد. همانطوری که میدانیم یکی از فرمهای ازت که در مرحله پس از برداشت و تورم جوانهها به آن تأکید زیادی شده است، فرم نیتراته ازت میباشد که از برتری ترکیبات نیتراته قابل ذخیره بودن آن در واکوئل های سلولها میباشد. در اینجا هست که عنصر مولیبدن باعث تجزیه ترکیبات نیتراته شده و آنها را در اختیار سایر اندامکها و ارگانل ها قرار میدهد تا در فعلوانفعالات سلولی و در فرایندهای حساسی مانند گلدهی کمک کنند.کودهای ریزمغذی حاوی عناصر روی، آهن، مس، منگنز، بر و مولیبدن میباشد که بایستی در طول دوره رشد در اختیار گیاهان قرار گیرد. در مورد درختان پسته بایستی در 3 مرحله بعد از ارزنی شدن دانهها، شروع مغز بستن و بعد از برداشت میوه بهصورت محلولپاشی مصرف گردد که معمولاً از کودهای حاوی عناصر روی، آهن، مس و منگنز استفاده میشود. میتوان از کلاتها و آمینوکلاتهای حاوی این عناصر ریزمغذی استفاده نمود. معمولاً از غلظت 1 تا 5/1 در هزار بهصورت محلولپاشی استفاده میگردد. از دلایل محلولپاشی عناصر ریزمغذی در مرحله بعد از برداشت، ذخیره شدن این عناصر در اندام هوایی و ریشه درخت بعد از خزان کردن برگها و انتقال این عناصر به اندامهای ذخیره کننده و انتقال مجدد آنها از طریق آوندهای آبکش به اعضای در حال رشد در فصل رشد بعدی میباشد. چراکه در اوایل فصل رشد به دلیل خنکی خاک و عدم جذب کافی عناصر غذایی از طریق خاک، شاخ و برگ درختان دچار کمبود موقتی عناصر غذایی میگردند که در این زمان این کمبود از طریق انتقال مجدد در آوندهای آبکش تأمین میگردد.
ضرورت استفاده از سیلیس:
سیلیسیم دومین عنصر تشکیلدهنده ساختمان پوسته زمین است. بررسیها نشان داده که سیلیسیم جزء عناصر مفید و موردنیاز گیاهان میباشد. منبع اولیه تأمین سیلیسیم در خاک سیلیکاتهای بیشکل میباشد و از فروپاشی سیلیکاتهای بیشکل و سیلیسیم موجود در کانیهای رسی، سیلیسیم محلول یا همان اسید سیلیسی لیک به دست میآید.شکل قابلجذب این عنصر بهوسیله گیاه مولکول اسید سیلیسیلیک است. جذب و انتقال سیلیسیم در گیاهان بهصورت فعال و با صرف انرژی میباشد و جزء عناصر ضروری گیاهان است. در غیاب آن رشد رویشی و تولید دانه بهشدت کاهش مییابد و نشانه کمبود مانند لکه مردگی و پژمردگی گیاه ظاهر میشود. سیلیسیم با تجمع در دیوارههای سلولی آوندهای چوبی گیاهان مقاومت گیاه به ورس (خوابیدگی) را افزایش میدهد و هنگامیکه تعرق زیاد است از فروریختن آوندها جلوگیری میکند. این عنصر در سلولهای آندودرم ریشه گیاه انباشتهشده که پیامد آن افزایش مقاومت ریشه نسبت به نفوذ عوامل بیماریزا است.
نقشهای دیگر سیلیسیم به شرح ذیل میباشد:
تأثیر بر فتوسنتز:
سیلیسیم در گیاهان باعث افزایش جذب نور میگردد و درکشت های متراکم گیاهان، زاویه استقرار برگها بر روی ساقه نقش مهمی در جذب نور دارد. سیلیسیم موجب میشود زاویه استقرار برگها روی ساقه 45 درجه گردیده و از سایهاندازی روی یکدیگر جلوگیری مینماید. در چنین شرایطی فتوسنتز در گیاهان بهصورت چشمگیری افزایش خواهد یافت.
حل کردن فسفر غیرقابل جذب:
به دلیل اینکه سیلیسیم باقدرت بیشتری نسبت به فسفات جذب سطحی میشود، لذا سبب آزادسازی فسفات گردیده و از انباشتگی فسفر در سلولهای گیاهی جلوگیری میکند و موجب تنظیم جذب عناصر آهن و روی میگردد. با تنظیم جذب عناصر در گیاهان سال آوری کاهش خواهد یافت.
کاهش مسمومیت آلومینیم و کادمیم:
آلومینیم عنصری بسیار سمی است. سیلیسیم تنها عنصری است که در ترکیب با آلومینیم تولید هیدروکسی آلومینو سیلیکات مینماید. این ترکیب قابلجذب نبوده و در اثر این فرایند عنصر سمی آلومینیم از محیط ریشه گیاه حذف میگردد. همچنین سیلیسیم در آندودرم رسوبکرده و سبب کاهش انتقال کادمیم از راه آپوپلاستی یا فضای آزاد بین سلولی میشود.
افزایش مقاومت گیاه نسبت به سمیت آهن و منگنز:
سیلیسیم سبب زیادشدن عدم نفوذپذیری سلولهای پارانشیمی میشود و درنتیجه افزایش جابجایی اکسیژن از شاخهها به ریشههای غرقاب، اکسیدکنندگی ریشه را افزایش داده و درنتیجه آهن 2 ظرفیتی به 3 ظرفیتی و منگنز 3 ظرفیتی به 4 ظرفیتی تبدیل میشود؛ بنابراین عدد اکسیداسیون بالاتر حلالیت کمتری دارند. لذا سیلیسیم موجب کاهش سمیت این عناصر میگردد.
افزایش مقاومت گیاه به آفات و بیماریها:
سیلیسیم در دیواره سلول بشره برگ تهنشین شده و لایه محکم سلولی در سطحرویی و زیرین برگ ایجاد مینماید. این امر باعث افزایش مقاومت گیاه به آلودگی قارچی، بلاست برگ و خوشه، لکه قهوهای، شیت بلایت و آفاتی مانند ساقه خوار، زنجرک و پسیل میگردد.
جلوگیری از تبخیر آب و تعریق:
سیلیسیم در دیوارههای سلولی اپیدرم در هر دو سطح برگ تجمع مییابد. درنتیجه هدر رفتن آب از کوتیکول کاهش مییابد و از فروریختن آوندها در شرایط تعرق زیاد جلوگیری میکند.
گوگرد:
گوگرد بهاندازه ازت در تشکیل پروتئین گیاهی نقش دارد. اکثر خاکهای کشاورزی کشور آهکی و آبهای آبیاری نیز دارای بیکربنات بالا میباشند. یکی از روشهای بهبود مدیریت تغذیهای در خاکهای آهکی با بیکربنات بالای آب آبیاری، استفاده از اسیدسولفوریک است. چون مصرف این اسید در مزرعه و باغات میوه کشور با مشکلات فراوانی ازجمله سوختگی همراه میباشد، بنابراین با کمک باکتریهای تیوباسیلوس، گوگرد به سولفات تبدیل میشود؛ زیرا باکتریهای تیوباسیلوس دارای این توانمندی هستند که گوگرد را به اسیدسولفوریک تبدیل نمایند. با مصرف موضعی این کود (چال کود، نواری و …) اسید تولیدشده با کمک باکتریهای تیوباسیلوس سبب کاهش موضعی pH خاک و نهایتاً آزادسازی فسفر از خاک فسفات موجود میگردد. بدین ترتیب کاهش pH خاک در منطقه رشد ریشه درختان میوه، باعث افزایش قابلیت جذب فسفر موجود در خاک فسفات و دیگر عناصر غذایی ریزمغذی موجود در خاک برای گیاه میگردد. بعلاوه گوگرد عنصری برای گیاهان قابلاستفاده نیست، ولی باکتریهای تیوباسیلوس با اکسیده کردن گوگرد و تبدیل آن به سولفات امکان استفاده از گوگرد عنصری را فراهم مینمایند. کاهش موضعی pH خاک میتواند به کاهش pH شیره در درون آوندهای درختان کمک نماید و این امر باعث افزایش قابلیت استفاده عناصر غذایی مهم نظیر، فسفر، آهن، روی و … برای درختان میگردد. درنتیجه علاوه برافزایش عملکرد، بهبود کیفیت نیز فراهم میگردد. طبق توصیه کارشناسان و محققین تغذیه گیاهی، مقدار 1 الی 2 کیلوگرم گوگرد به ازای هر درخت بارور با روش چال کود یا نواری بهصورت دو سال یکبار توصیه میشود. البته این کود باید به همراه مقدار کافی باکتری تیوباسیلوس به کار گرفته شود.